شب عشقه شب شوره شب شب عیده غدیره
شب شادی و سروره که فقط حیدر امیره
دل من مجنون وشیدا غریق دریای شعف شد
فرمانروای کل هستی شه نجف شد شه نجف شد

چوخلار اینجیکدی کی سن اونلارا نازایله میسن
من ده اینجیک کی منیم نازیمی آز ایله میسن

ائتمیسن نازی بو ویرانه کونولده سلطان
اوین آباد اولا درویشه نیاز ایله میسن

امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها

از باغ از بهار من از مادرانه ها

از دست پُر امیدم و تسبیح دانه ها

از این دلی که پر زده از آشیانه ها

شکرش میان این همه سر سروری شدیم

چون مهر، بـزرگ و بی نـشانی مادر

آرام دل و عـــــزیــز جـانـی مــادر

ای کاش همیشه جـاودان مـی بــودی

آن قـدر که خـوب و مـهربانـی مـادر

من فاطمه‌ام، واژه‌ي حسناي خداوند
از ماه نشان دارم و با آينه پيوند
من فاطمه‌ام، سرخ تر از خاطره ي سيب
من فاطمه ام، سبزتر از واژه‌ي لبخند

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل میزند
در راه هوشیاری خود مست می رود

وقتی از تو دل بریدم .. جز خودت چیزی ندیدم
پی هر کسی که رفتم .. آخرش به تو رسیدم

حالا که رفتم و گشتم .. میبینم تکی تو دنیا
نمیشه تو رو عوض کرد .. حتی با شبای رویا

انگار اسمون نمیخواست .. ببینه ماها رو با هم
یادته لحظه ی اخر .. زیر اون بارون نم نم

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه 

خودت می‌دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه

کنارم هستی و بازم بهونه‌هامو می‌گیرم 

میگم وای چقد سرده میام دستاتو می‌گیرم

نبض مرا بگیر، نبضم نمی‌زند
انگار مرده‌ام، انگار رفته‌ام
در برزخی که تو
آرام خفته‌ای

غرور نذاشت بهت بگم قد خدا دوست دارم
حالا نشستم یه گوشه دارم ستاره میشمارم

تنهایی عین یه تبر شکسته برگ و ریشه مو
سوزونده آفت غرور از حالا تا همیشه مو

اگه بهت گفته بودم حالا تو مال من بودی
من تو خیال تو بودم تو تو خیال من بودی

تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می كنم هر شب

تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آن گاه
چه آتش ها كه در این كوه برپا می كنم هر شب

تنهایی‌ام را با تو قسمت می‌کنم سهم کمی نیست
گسترده‌تر از عالم تنهایی من عالمی نیست

غم آنقدر دارم که می‌خواهم تمام فصل‌ها را
بر سفره‌ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست

میخواهم برگردم به روزهای کودکی ان زمان که پدر تنها قهرمان بود...
عشق تنها در اغوش مادر خلاصه میشد...

هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم

ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم

خسته‌تر از صدای من، گریه‌ی بی‌صدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطره‌ات به جای تو

رفتی و آشنای تو، بی‌تو غریب ماند و بس
قلب شکسته‌اش ولی پاک و نجیب ماند و بس

دلت بهانه هايي مي گيرد که خودت انگشت به دهان مي ماني...!!

گاهي دلتنگي هايي داري که فقط بايد

فريادشان بزني اما سکوت مي کني ...

دانلود آهنگ رضا صادقی به نام خدا رو دوست دارم

| دانلود با لینک مستقیم و با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ + پخش آنلاین و متن آهنگ  |

Download Old Song By Reza Sadeghi Called Khoda Ro Doost Daram

این برگ‌های زرد 
به خاطر پاییز نیست 
که از شاخه می‌افتند 
قرار است تو از این کوچه بگذری

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند

 موج‌های پريشان تو را می‌شناسند

 پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی

ريگ‌های بيابان تو را می‌شناسند

تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است

سلام من به محرم به ماه دلبر زینب
به اشک سینه‌زنانش به نزد مادر زینب
سلام من به محرم به غصه و غم مهدی
به چشم کاسه خون و به شال ماتم مهدی
سلام ما به محرم به پرچم غم زهرا

در ادامه مطلب

با سلام بعد از چند سال به 1000 مین پست وبسایت رسیدیم در

این سالها در کنار با شما بودن برای ما افتخاری است.

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

صبح، یعنی آیه های انتظار خورشید که اکنون به طلوع درآمده است.

صبح، یعنی نوای بلند اذان، بر مناره های فیروزه ای نیایش سحر.

یعنی سلام به هوایی که هدیه آسمان به تنفس ماست.

خدایا …!

گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیــرد ،

نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم ،

و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم

قانون یکم:
به شما جسمی داده شده. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید.

 باید بدانیدکه در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.

شـــكرت خــدا
كه دفتر عمرم باز است هنوز
نمیدانم چند ورق مانده تا انتها..

"صبح"
یعنی بوی گل مریم
که سراسر شب را پر کرده بود
و حالا با نوازش حس بویایی ات
بیدارت می کند...

تومرا ياد کني يا نکني
باورت گر بشود گرنشود
حرفی نیست

در نظر بازی ما بی‌خبران حیرانند

من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند

كاش قلبم درد پنهاني نداشت

   چهره ام هرگز پريشاني نداشت

  كــــاش برگ  آخر تقويم عشق

خبر از يك روز باراني نداشت

....

این دیوانگیست

که از همه گل های رز تنها بخاطر اینکه

خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم

که همه رویا های خود را تنها بخاطر اینکه

یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند.

می گویند با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد !

شما گوش نکنید ، چون اگر چنین بود از منش و شخصیت هیچکس ،

چیزی باقی نمی ماند !هرکس هر چه به سرت آورد فقط خودت باش...

آدم ها می آیند…
خودشان را نشان می دهند…
وقتی که برایت مهم نیست…
اصرار می کنند!
اصرار برای اثبات وجودشان،
برای اثبات بودنشان…
و ماندنشان!
اصرار می کنند که تو نیز باشی همراهشان…

عطر نرگس، رقص باد. نغمه شوق پرستوهای شاد.خلوت گرم کبوتران

مست.نرم نرمک میرسد اینک بهار.خوش به حال روزگار

سال نو مبارک

رهبر معظم انقلاب اسلامی سال ۹۶ را سال

«اقتصاد مقاومتی: تولید- اشتغال» نام نهادند

همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا

فقط به یگانه عالم توکل کن

آنگاه می بینی که چگونه قبل از اینکه خودت دست به کار شوی

کارها به خوبی پیش می روند

ما آمده ايم زندگي كنيم تا قيمت پيدا كنيم نه اين كه با هر قيمتي زندگي كنيم.

ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ...
ﻭ ﻋﺸﻖ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ !
ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﯽﺷﻮﻡ
ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻈﻤﺘﺶ،
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻣﯽ ﮐﺸﺪ

در ادامه مطلب

درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .